من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

طعم شيرين عسل

شیرینی شهد عسل در روزهای پایان زمستان چه گرم میکند جان را وایی که در این سرمای زمستان جوانه های امید چه شکوفه های زیباییییییییی بر درخت تنومند زندگی زده ومن امروز مانند پرنده ای درهوا به خوشحالی و شادمانی پرواز خواهم کرد واییییییییییییییییییییییییییییی چه شیرین بود زحمتی که زنبور برای کندویش کشید وحالا آرزویم این است خداوندا مزه شیرین عسل را به دهان من و دوستانم برسان که دیگر خسته ایم از طعم کس خرمالوی زمستانی ...
7 اسفند 1391

خواص گیاهان دارویی برای نازایی

گیاهان دارویی و درمان نازایی مقدمه: نازایی به عدم توانایی در حاملگی بعد از یکسال نزدیکی فعال زوجین بدون استفاده از وسایل جلوگیری کننده از حاملگی اطلاق می گردد. حدود85% در طی سال اول و 93% در طی سال دوم زندگی شانس حاملگی دارند و بعد از سال دوم شانس حاملگی رو به کاهش می رود. نازایی یک مسئله شایع و نگران کننده برای زوجین محسوب می شود و تقریباً 15% زوجین از این بیماری رنج می برند. و شیوع ان در جوامع بشری همچنان رو به افزایش است. علت نازایی چند فاکتوری بوده و باید هر زوج به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرند.به طور عمده نازایی به دو فاکتور زنانه و مردانه تقسیم می شود . از علل مهم نازایی در زنان : اختلال در تخمک گذاری ، ضایعات لول...
5 اسفند 1391

پر پرواز منو ازم نگیر

وقتی دلت میخواد پرواز کنی ولی میبینی رمق نداری وقتی میخوای پرواز کنی ولی میبینی  خسته ای وقتی میخوای پرواز کنی ولی میبینی هوا سرده وقتی میخوای پرواز کنی ولی میبینی دلت شکسته با همه این حرفا دلت میخواد بازم پرواز کنی سعیت رو میکنی نمیتونی آخه با بال شکسته به کجا میخوای برسی؟! نمیدونمممممممممم این موقع فقط میتونی بگی خدا جونم دلم دلمو شکستی پر پروازم رو نشکن . آخه خیلی سخته پرنده باشی اما نتونی پرواز کنی من و تمام پرنده های دنیا منتظر بهارتیم تا زمستون رو پشت سر بذاریمو به کوچ کنیم به سرزمین بهاری پر از شکوفت خدایا پر پروازم رو ازم نگیر ...
17 بهمن 1391

5 تا جوجه طلایی

چند روز میگذره که من خواب ٥ تا جوجه دیدم سه تاشونو گشتم  و دوتا جوجه زخمی برام باقی مونده بود نمیدونم چرا یه هو فکر کردم ٥ تا جوجه همون جوجه های فریزیم بودن که سه تاشون رو از دست داده بودم حالا دوتاشون تو فریز موندن خدایا میشه اون دوتا جوجه ضعیفم رو برام حفظ کنی یعنی میشه جوجه هام رو قوی کنی تا بتونن منو خوشحال کنن خدایا تو هر کاری میتونی بکنی میتونی از اون جوجه های زخمی فرشته های قوی بسازی قوی و سالم خدایا اگه اینجوری میشه محبتت معجزت مهربونیت رو از من دریغ نکن ایندفعه فقط به امید قدرت لایتناهی تو نمیخوام جور دیگه ای فکر کنم منو بی جواب نذار منو دوستامو بی جواب نذار خدا جونم
17 بهمن 1391

دوست دارم بيا

توهم با تو بودن آنقدر زياد بود   كه شكوفه ها در زمستان به ميوه هاي درختان خنديدند.   ومن خسته تر از زمان با روحي شكسته و جسمي كه مرا به سوي تاريكي برد ووقتي بازيچه روزگاري   ديگر سكوت هم تو را مسخره خواهد كرد   آه  ه ههههههههههههههههه   بيا و درمان كن زخم كهنه باز شده ام را   كه ديگر تاب نمكذار روزگار را ندارد   ...
8 بهمن 1391

آب نبات کودکی ام من را تنها نگذار

گاهي تلخ گاهي شيزين  اين رسم روزگار است در اين كشاكش درد روزگاريست كه به جز تلخي چيزي را به ياد ندارم ياد طعم شيرين آب نبات چوبي كودكي ام به خير باران شيرين زندگي دوباره كي بر سرم خواهد ريخت من كه سالهاست چترم را كنار گذاشته ام در جنگلهاي تنهايي من به دنبال كلبه شكلاتي كذايي رفتم، اما در آنجا بقير از جادوگري زشت روي نديدم واي كه من تشنه شهد زنبورم  حتي  اگر  نيشم  بزند پرستوي خوشحاليم خيلي وقت است كه كوچ كرده ميخواهم پرستوي دلم را برگرداني ودر فراسوي زمان فرشته اي را پيدا كني كه به من با بازگشت پرستو ها، وعده داده بودي من تنها به دنبال طعم شيرين آب نبات چوبي كودكي ...
7 بهمن 1391

قلب شکسته من

سکوت چشمانم را میبندم/ در این روزگار سرد ومن هراسان  به دنبال گلهایی که شاید هیچ گا فرصت دیدنشان را نخواهم داشت در آن روزگار که کنجشکان دانه های اشکم را میچیدند ومن هراسان  به دنبال گلهایی که شاید هیچ گا فرصت دیدنشان را نخواهم داشت ومن در ترانه های بلبلان هنوز منتظر شکستن سکوت در خانه دلم ودیگر فرشته ها را باور ندارم هوا سرد است و برف نمیبارد تا شاید سرمای طاقت فرسای سکوت را برچیند و از تو میخواهم در این ناتوانی جسم تو فقط تو میتوانی روحمان را رقصان کنی دراین باد و سرمای ویرانگر این همه تمنا از مورچه ای که بار خویش را بردوشمان میاندازد و آفتابی که ÷وست من را مانند سیاهی زغال میکند و پوست انداختن بنده ات را دی...
1 بهمن 1391

فقط به خاطر تو

امروز مسافر من من و تنها  گذاشت و رفت بازم تنها شدم ديگه باهام نيست فصل كوچ مرغابياي وحشي فصل پرواز قو نميخوام بميرم فقط به خاطر يه چيز فكر ميكنم اگه يه قو بميره اون يكي اينقدر ميمونه بالا سرش تا اونم پرواز كنه بره پيشش فقط به خاطر تو ديگه انگيزه اي براي پرواز نيست ميپرم فقط به خاطر تو
11 دی 1391

تنهاي تنها

از تنها موندن ميترسم از تنها شدن ميترسم خيلي ميترسم نميخوام تنها باشم آخه ميدوني من كلي تنها بودم ميدوني من با تو هستم با تو كه تو رو تو سونو گرافي دكتر بهم نشون داد حتي يه تكون كوچولو هم نميخوردي دكتر بهم گفت تو تا سه روز تو بدن من زندگي كردي بعد رفتي ديگه قلبت نميزنه ميدوني قراره چند روز ديگه جسمتم ازم خارج شه ميدوني دكتر بهم گفته كه ممكنه ديگه نتونم حالا فكر ميكنم تو با مني ولي چند روز ديگه وقتي تو هم بري من چه جوري تحمل كنم آخه من از تنهايي ميترسم . اشكام داره ميريزه نميدونم چند روز ديگه بايد بدون تو ميترسم از اين ميترسم بابات ديگه نتونه تحمل كنه و اونم منو تنها بذاره من از تنها شدن ميترسم هفته ديگه تو با من نيس...
9 دی 1391

شايد اگه.................

بدترين حرفاي زندگيمو چهارشنبه 6 دي شنيدم آدم هميشه تو يه شرايطي فكر ميكنه بدترين حرفاي زندگيشو شنيده ولي بعد ميبينه از اون بدترم وجود داره دكتر پاكروش با اون اعتماد به نفس هميشگي بهم گفتي ممكنه  ديگه نتوني مادر بشي ولي ميدوني دلم براي كسي ميسوزه كه داره منو شايد تحمل ميكنه هر كاري ميكنم براش خوب باشم نميتونم لياقت همون آدم تو زندگيمو رو هم ندارم حتما خدا ميدونه يه آدم ديگه به زندگيم اضافه نميكنه شايد اگه ..................
9 دی 1391