من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

دختر قشنگم

1394/8/12 9:43
نویسنده : کفشدوزک
680 بازدید
اشتراک گذاری

يه  روز با مامانت و دريا جونم رفتيم نمايشگاه كامپيوتر

من دست دريا جونم رو گرفتم و جلوتر از مامانتون رفتيم دوري بزنيم يه هو تو اومدي و دريا رم زدي كنار و دست منو گرفتي و گفتي به دريا برو كنار مامان خودمه بعد من و دريا نگاهي به هم كرديم و خنديديم ولي اون موقع من زوق مرگ شدم انگار دنيا رو بهم دادن  خدايا ميشه منم يه روزي يه دختر خوشكل مثل تو داشته باشم ميشه

تو هم با اعتماد به نفس دست منو گرفتي و مثل كسي كه از حقش دفاع ميكنه با من قدم زنان اومدي

دوستون دارم باشما زندگي كردن آسون تره

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)