من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

تنهاي تنها

1391/10/9 10:21
نویسنده : کفشدوزک
659 بازدید
اشتراک گذاری

از تنها موندن ميترسم

از تنها شدن ميترسم

خيلي ميترسم نميخوام تنها باشم

آخه ميدوني من كلي تنها بودم

ميدوني من با تو هستم با تو كه تو رو تو سونو گرافي دكتر بهم نشون داد حتي يه تكون كوچولو هم نميخوردي

دكتر بهم گفت تو تا سه روز تو بدن من زندگي كردي

بعد رفتي ديگه قلبت نميزنه

ميدوني قراره چند روز ديگه جسمتم ازم خارج شه

ميدوني دكتر بهم گفته كه ممكنه ديگه نتونم

حالا فكر ميكنم تو با مني ولي چند روز ديگه وقتي تو هم بري من چه جوري تحمل كنم

آخه من از تنهايي ميترسم . اشكام داره ميريزه نميدونم چند روز ديگه بايد بدون تو

ميترسم از اين ميترسم بابات ديگه نتونه تحمل كنه و اونم منو تنها بذاره

من از تنها شدن ميترسم

هفته ديگه تو با من نيستي و من از آينده ميترسم آخه ميدوني تنهايي رو تجربه كردم تنهايي خيلي سخته

بايد ببينم دكتر بهم چي ميگه وايييييييييييييييييييييييييييي به كي ژتكيه كنم خيلي سخته خيلي سخت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

یکی
10 دی 91 10:49

اشکام میزیزن با خوندنت و دلم برا همسره مهربونم که از من با بچه ها مهربونتره میسوزه .....


نميدونم شما كي هستين ولي از همدرديتون ممنونم