دوست دارم بيا
توهم با تو بودن آنقدر زياد بود
كه شكوفه ها در زمستان به ميوه هاي درختان خنديدند.
ومن خسته تر از زمان با روحي شكسته و جسمي كه مرا به سوي تاريكي برد
ووقتي بازيچه روزگاري
ديگر سكوت هم تو را مسخره خواهد كرد
آه ه ههههههههههههههههه
بيا و درمان كن زخم كهنه باز شده ام را
كه ديگر تاب نمكذار روزگار را ندارد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی