من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

بدون عنوان

1391/3/31 10:24
نویسنده : کفشدوزک
211 بازدید
اشتراک گذاری
ما برمی خیزیم دستان باد را می گیریم و بر می خیزیم بگدار درختان سوختن ققنوسیمان را ببینند ومهتاب آرام گیرد وشب تابها با فانوس تنهایی خود آواره کوچه و خیابان نشوند وآن کرم خاکی که دور از چشم ما گریه می کرد تا اورا نبینیم وآن پر پروانه ای که برای سوختنمان بر زمین افتاد حالا با یک پر به تو می نگرد بسوز ققنوس برخیز که جغد ها تاصبح خواب ندارند بسوز برای تولد مسیح جشن بگیر که پاپا نوئل تنها، برایت خوشبختی هدیه آورد بسوز که در ای هوای سرد گرگها میرخسند وخرگوشها هنوز در خوابند بسوز ققنوس برخیز که دیو تنهایی قصه ها شکسته میشود واینبار دیگر ماه پیشونی قصه مون تنها نیست بسوز ققنوس بسوز که من سردم است بسوز وفقط گرگهای جنگل را بسوزان تولد دوباره ات را در این روزهای تولد مسیح جشن بگیر و گرمای ققنوسیت را به همه بتابان
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)