من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

برای دکترم پاکروش که دستانش مرا یاد قدرت خداوند میاندازد

1391/4/29 9:02
نویسنده : کفشدوزک
1,286 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز دوباره تو را دیدم . نمیدانم موهای سپیدت چرا روحم را آرام میکند .جواب سوالهای مرانداده آرام شدم

در چشمانت نوری بود که به من امید هدیه میداد و در صدای فریادت سکوتی بود که به من احساس یک نسیم در یک صبح بهاری را داد

در دستانت نوری بود که روشنایی مهتاب به آن خیره میشد

ونفست مرا یاد مسیح میانداخت

وای که خداوند چه هدیه ای به مادرت ارزانی داد هدیه ای پاک

هر زمان که به تو نگاه میکنم از خدا میخواهم به من ودوستانمفرشته ای از رنگ تو برایم نقاشی کند

در ماهی که ما مهمان خداییم .سفره اش پر باشد از عطر گل یاس آسمانی

دیگر نمخواهم سر سفره ات من و دوستانم تنها باشیم

برایمان فرشته ای از رنگ مهربانی ارزانی دار

وبه آن نور پاکی که از آن موهای سفید و آن دستان پاک هدیه دادی هدیه ای به ما بده

قسمت میدهم در این ماه مبارک مهمانی سفره ات را باشکوه برگذار کن

ما محتاج نگاهت هستیم فرشته های آسمانی را تنها نگذار آنها را در این ماه مبارک هدیه کن که ما تنهاییییییییم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)