من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

بدون عنوان

1391/3/31 10:07
نویسنده : کفشدوزک
171 بازدید
اشتراک گذاری

تقدير چنين بود

تقدرير چنين بود كه من سالها در انتظار فرشته اي بمانم كه در دوردستها شايد انتظار مرا مي كشيد

تقدير چنين بود زيرباران نشانه اي از خداوند پيداكنم

تقدير چنين بود كه من با موسيقي گلها انتظار را به پايان رسانم

تنهايي مرا دنبال ميكند هر جا كه باشم

ومن گريزان از تنهايي تقدير چنين بود

آسمان دلم بارانيست تنها دعا مرا ميخواند

سبزي روحم رو به خزان است تقدير چنين است

من بهار را ميخوانم ،در زمستان شكوفه را فرياد زدم تقدير چنين بود

تقدير چنين است كه مقرر گرديد

ودعا تنها به سراغم آمد وبه من قول بهار ديگري داد

تقدير چنين بود كه مقرر گرديد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)