من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

فصل عاشق شدن پرستو ها

1391/4/4 15:49
نویسنده : کفشدوزک
204 بازدید
اشتراک گذاری

در فصل عاشق شدن پرستو هاروزهای کودکیم کجا میروید سال وسال و سال می گذرد و روزها ازمن فرار کردند

ومن در آرزوی یک لحظه کودکی هستم بچه گیم دیگر در انتظار من نمی ماند

وکود گریز پای مانند آهوی دشت می دود و اسب شاخدار زندگیم آنچنان میتازد که گرد راهش هم نرسیدم

میگذرد روزهای کودکی ومن هنوز با عروسک پارچه ای که مادر بزرگم برایم دوخته سرگرمم .

انقدر در انتظار شکستن سکوت لحضه ها ماندم که کودکیم مرا فراموش کرد .

هفتمین روز تابستان در راه است ومن همچنان در انتظار

دلم میخواهد مداد رنگی قرمزم را به کودکی ام هدیه دهم کاش ققنوس کودکیم میسوخت تا دوباره جان میگرفت پرنده کوچک زندگی

ای آفرینندهپروازمرا منتظر نگذار تابستانم را تنها تمام نکن که من هراسان از فصل کوچم

نخواه پرستو های عاشق تنها سفر کنند در فصل برگریزان

حالا که تقدیر این بود که کودکی بر نگرددپرستو های عاشق را با جوجه ای همسفر کن در این پاییز سرد

آنها نمیتوانند تنها سفر کنند.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)