سرزمین آهوان وحشی
وقتی تشنه ام شد بسوی چشمه رفتم
تا مرا دیدند فرا میکردند آهوان وحشی
ومن فکر میکردم اینجا سرزمین من است یا آهوان
آخر اسم سرزمینمان سرزمین آهوان وحشی بود
فقط یک آهو آنجا ماند و به چشمانم نگاه کرد آخر او هم تنها بود ومثل من منتظر
دیگر از تنهایی خسته شده بودم
شاید از خودم خیلی دور بودم شاید نمیدانستم ازخدا دورم
شاید وقتی به او نزدیک شوم دیگر تنها نباشم شاید اگز پیش او باشم دیگر فرشته ای لازم نباشد
شاید شاید شاید...........................
شاید مقدر بود که من و ان آهو تنها از چشمه سرزمین آهوان وحشی آبی بنوشیم
ولی خداوندا در این سرزمین آهوان وحشی که هرکسی سهم خود را از این چشمه دارد
من و آهوان را تشنه نگذار
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی