من تنها کفشدوزکی هستم که خدارا دید

درد هاي بي صدا

بارن نگاهت را من ميفهمم گريه هاي آن قلب پردردت را من ميفهمم غصه هاي قصه ات را بارها شنيدم ناله هاي بي صدايت را من ميفهمم دردهاي گلويت را من ميفهمم شانه هاي خسته ات را من ميفهمم شعله هاي خاكستر خاموشت سوزان است سوختن پروانه هايت را من ميفهمم پرواز فرشته هاي خاموشت آن نگاه بي صدا را من ميفهمم دردهايي كه بي انتها هستند پرواز آرزوهايت را من ميفهمم ...
19 مرداد 1393

خسته ام

خدايا من ديگه نميتونم ادامه بدم اگه وجود داري اگه ميبيني بنده هاتو به اين بنده ناچيزتم يه كمكي بكن من خستم ديگه نميتونم ادامه بدم وضع منو از اين بدتر نكن من خستم وضعيت زندگي منو درست كن آخه خدايا اگه هستي پس چرا هرچي دنبالت ميگردم پيدات نميكنم چرا منو نميبيني دستموبگير من خستم
2 تير 1393

نميدونم فردا چه جوري فكر ميكنم

امروز فكر ميكنم تو اصلا مدتهاست كه منو نميبيني نميدونم فردا چه جوري فكر ميكنم من تنهام نميدونم امروز چي ميشه نميدونم اگه نگاهي به من بكني امروز فردا من چه جوري فكر ميكنم خيلي ميترسم از اين جوابي كه ميخوام امروز بگيرم ميترسم نميدونم فردا اگه جوابم مثبت بشه چه جوري فكر ميكنم اگر امروز جوابم منفي شد چي فقط اينو ميدونم امروز كه تو به من نگاه نكردي خداي مهربون چند وقته صدامو نميشنوي خداي مهربون نميدونم فردا چه جوري فكر ميكنم ...
1 تير 1393

منتظر موندن خيلي سخته

خدايا خودت ميبيني كه چه جوري بدنم از اين سوراخ سوراخ شدنا كبود شده خدايا خودت ميدوني اگه ايندفعه بهم جواب ندي نا اميد ميشم خدايا خودم ميدونم كه هميشه تو لحظه هاي سخت جوابمودادي خدا خود ت ميدوني خيلي سخته منتظر هيچي بودن خدايا ميدوني كه ماه رمضون شروع ميشه خدايا خودت ميدوني كه چند روز ديگه يه تابستون ديگه از زندگيم كم ميشه خدايا خودت خوب ميدوني يه ماه ديه سالگرد ازدواجمونه خدايا خدايا خدايا يه نگاهي به من بكن ديگه كم اوردم خدايا تو ميتوني فرداي منو به بهترين روز زندگيم تبديل كني خدايا به اين بنده گناهكارت رحم كن تنهام نذار. ...
31 خرداد 1393

مرا آزاد کنید

وای از آنروز که قلب زنی شکسته شود وای از آنروزی که فرشته ها بی خانمان شوند وای از آن روز که قلبی درد بگیرد خداوندا به کدامین گنا قلب مادری را میآزاری خداوندا کدامین مادر تقاس نامردمی ها را پس خواهد داد خداوندا دلم بیمار است وقلبم شکسته خداوندا در انتظار روزهای گرمت هستم خداوندا تو آنقدر عادلی که تا عدالت را نگسترانی آرام نمیگیری این نامردان روزگار را به تو میسپارم تو هیچ وقت فرشته هایت را نمیآزاری ...
30 مهر 1392

ققنوس

دلم تنگ است  و اين روزها آسمان چه بي رحمانه بر سرم باران ميكوبد دلم در آرزوي كودكي هايم هر روز ميگريد دلم ميخواهد امروز ققنوس باشم  هر آنقدر كه آتش داغ باشد عيبي ندارد تكرار خواهم شد دلم تنگ است  دلم تكرار ميخواهد دلم تنهاست  دلم يك دوست ميخواهد دلم ميخواهد امشب كلبه تنهاييم  باز باشد دلم ميخواهدامشب بچگي هايم بايك دوست تنها نماند خدايا سوختم من سوختم دلم تكرار ميخواهد من امشب در شب ققنوسيم باز ميسوزم ميخواهم دوباره زندگي از سر بگيرم دلم تكرار ميخواهد من هرشب سوختم ساختم دريغ از يك لبخند دلم تكرار ميخواهد دريغ از شادي  و آزادي و نجوايي دلم تنهاست . وآتش همچنان پابرجا دريغ از لحضه ا...
17 مهر 1392

پاييز هم از راه رسيد

دوباره خورشيد طلايي تابستون داره بي رنگ ميشه من اينجوري فكر نميكنم فكر ميكنم رنگشو داره ميده به برگاي زرد پاييز ميبيني آخه رنگ برگا خيلي دارن قشنگ ميشن دوباره پاييز از راه ميرسه آه خدايا دلم چقدر گرفته دلمو مثل درخشش خورشيدت بدرخشون رنگشو بده به فرشته هاي مسافر آسموني من كجاي كارم اشتباه بود اين زمستونو به مناسبت كدوم تولدي بهم هديه دادي خدايا دلم يخ زد تابستونت هم اومد ولي يخش آب نشد اوني كه اون بالا داري به من نگاه ميكني نميدونم به من ميخندي يا برام گريه ميكني اگه من دشمنت هم باشم ديگه دلت برام بسوزه تورو به تولد بهترين بندت كه چند روز ديگست قسمت ميدم گناهان منو ببخشي به من نگاه كني شايد يخ دلم باز شد من يه زمستون ديگه دو...
20 شهريور 1392