بدون عنوان
وقتي تو امدي باورم نشد وقتي تو آمدي هنوز من خواب بودم رنگ خدا را ديدم وقتي آمدي رنگ خدا سفيد بود وقتي آمدي روزگارم زيباست اين روزها وقتي مادر قصد مهماني داشت او مهمانش بود وقتي امد مادر نميدانست واي تنم ميلرزيد وقتي امدي از چشمان مادر باران ميباريد وقتي آمدي خانه ام پر بود از عشق ااز نور وسپيدي نگاه آفريننده خورشيد از دور پيدا بود وقتي آمدي خانه نوراني شد معجزه رنگي شد وقتي امدي آسمان آبي شد وقتي آمدي من دلم رنگي شد وقتي آمدي اي خدا دل دوستان مرا به نسيمت بنواز خانشان را پر كن از رنگت از سفيدو صورتي وقتي آمدي ...
نویسنده :
کفشدوزک
10:08